مجله اتاقک




   مجله اتاقک


   مجله الکترونیکی اتاقک
موضوعات مطالب
نويسندگان سایت
آمار و امكانات
»تعداد بازديدها: 17


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




g.o.o.g.l.e..p.a.r.a.z.i.t

آگاهی ها

power By: otaghack-site.tk

درباره ما

ایمیل مجله : otaghack@gmail.com otaghack@yahoo.com
لينك

کارفرمانیوز
شعرهاي شاپور احمدي
**انجمن مجله اتاقک**
مجتبی علیمی- تـــرانه
چرند و پرند
کافه ترانه
زنانه نويسي
کتاب کتیبه
ارسال ایمیل به مجله
علی قزل سوفلو
عضویت انجمن
شعرخانه
دانلود موزیک
فرح منصوری - ترانه سُرا
احمد شاملو
زندگینامه ها
ثبت دامنه
صفحات دیگر مجله

تبادل لینک هوشمند
سایتهای دارای موضوع مرتبط با مجله برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مجله الکترونیکی اتاقک و آدرس otaghack-site.tk لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
لینکها
» پرونده بررسی ترانه امروز 3 - کوروش سمیعی

 

 

در ادامه پرونده «ترانه امروز» که در آن در قالب یادداشت ها و گفتگوهایی از ترانه سرایان و منتقدین  به بررسی مشکلات و معضلات ترانه و ترانه سرایان می پردازیم گفتگویی با کوروش سمیعی انجام دادیم که در ادامه می خوانید

کوروش سمیعی از ترانه سرایان با ذوق و جوانی ست که همیشه از ترانه دفاع کرده است. سمیعی از ابتدای تشکیل این پرونده همراه جوان ایرانی بوده و ما را در این پرونده یاری کرد.

 

بعد از گفتگوی سعید امیراصلانی و افشین مقدم این سومین گفتگو از پرونده ترانه امروز است . ترانه سرایان و منقدین مطرحی در این پرونده با ما همکاری داشته اند که در آینده مقالات و گفتگوهای ایشان را خواهید خواند.

 

آیا ترانه هایی که این روزها از اینترنت و شبکه های تلویزیونی منتشر می شوند را دنبال می کنی، نظرت در مورد ترانه هایی که در حال انتشار است چیست؟

بله دنبال می کنم ، فکر می کنم که مثل تمامی سال ها که در تولید های ما هم کار خوب وجود داشت و هم کار بد ، در حال حاضر هم همین روند در حال جریان ِ با درصدی رشد نسبت به کاهش ترانه های ضعیف .


به نظرت موسیقی پاپ ما این روزها بیش از اندازه کلام محور نشده ؟

ببینید این مسئله مستقیما بر می گرده به فرایند اهنگسازی . ما الان در موسیقیمون آهنگساز هایی رو داریم که به معنی درست کلمه برای یک ترانه ملودی می نویسن و موسیقی رو به درست ترین شکل ممکن تولید می کنن ، نیرو های خلاقی که تعدادشون کم هم نیست و همیشه به عنوان چهره های مطرح ازشون یاد می شه ، چه بزرگان این حرفه و چه نیروهای جوونی که در طی این سال ها وارد حوزه اهنگسازی شدن . اما در این بین هستند بیشمار کسانی که تمام روند اهنگسازیشون بروی ترانه ای که روش کار می کنن پیش می ره و خود موسیقی اگه  کلام ازش برداشته بشه هیچ چیزی ازش باقی نمی مونه . ما اهنگسازایی داریم که به معنی درست کلمه از نوحه های مذهبی کپی برداری محض می کنند و ترانه سرا هایی رو هم داریم که با همین اصل ترانه می نویسن! اما موسیقی درست ، موسیقی که صاحبه هویته اول تالیف مجزای خودش رو نسبت به کلامش داره و دوم از مرزی رد می شه که تناقض اشکاری به مورد مثالم که همون کپی برداری از نوحه های عزاداریه، داره!


در سال های گذشته شاهد استقبال موج ذهنی نویسی در ترانه بودیم ، آثار زیادی هم منتشر شدند که با همین شکل پیش می رفتند ، آسیب های این نوع نوشتن چیست؟

ببینید این موج صرفا بر می گشت به ترانه های آقای جنتی عطایی که از بزرگان ترانه نوین ما هستند. ایشون در این حوزه ترانه های بسیار خوبی هم اتفاقا نوشتن که در اون بازه زمانی مورد استقبال هم قرار می گرفت و تبدیل به ترانه های موندگار ما هم شدند کار هاشون. مسئله ای که در این شکل نوشتن به صورت عموم وجود داره اینه که دایره مفهوم در ذهنی نویسی مربوط نیست بر پایه کدوم منطق استواره ! یعنی شما نمی تونید با پنج نفر ادم نسبت به یک بند این ترانه ها به یک توافق در مورد مفهومش برسید ، مخاطب به موسیقی و ترانه گوش می ده تا با اون به یک حس مشترک برسه وقتی در این میون این حسه مشترک دایره تاویلش منطق مفهومی نداره ، بی دریغ از طرف جامعه ای که به عنوان مخاطب موسیقی مطرحن پس زده می شه! اونچه که آقای جنتی عطایی می نوشت و تولید می کرد در پاره ای از مواقع انچنان جنبه های شاعرانگی به خودش می گرفت که می شد به عنوان یک شگرد در ترانه نویسی حتا مطرح باشه که بود ، اما موجی که از روی دست ایشون بی وقفه در حال کپی کردن بود فقط مثل همیشه با ظاهر داستان به ترانه می رسید . دیگه جوری شده بود که یک سری وزن ها از دایره تالیف خارج شده بود. یعنی اگر سه نفر هم زمان در وزن خاصی یک ترانه می نوشتن ،  در جا های زیادی به ترکیب ها و خط هایی عینِ هم می رسیدن !


فکر می کنی عینی نویسی چه تبعاتی برای ترانه داره؟

قبل از اینکه این رو بخوام پاسخ بدم یک نکته بگم ، ترانه سرای خوب نه اسیر عینی نویسی می شه نه ذهنی نویسی این ها روش هایی هستند که در اثر یک ترانه سرا باید با توجه به جریانی که در ترانه اون اتفاق می افته با یک هماهنگی زیبایی شناسانه شکل بگیره! شما نگاه کنید ، امروز به واسطه افراط در همین زیمنه عینی نویسی ، دقیقا همون اردویی که تا دیروز بساط استعاره ها و تشبیه ها و ترکیب هاشون از سقف" آسمون شب نفرینی" و ... فرا تر نمی رفت تبدیل به انشاء نویس هایی شدن که تنها با رعایت وزن و قافیه به نوشتن نامه های عاشقانه و یا انشا های مقفی و موزون می کنند به اسم ترانه! در آثارشون زبان از نرم خارج نمی شه، پس به زبان شعر نمی رسه ، در کارشون در صدی از شاعرانگی وجود نداره که  این مستقیما به این مسئله بر می گرده که  ابزار هاشون برای رسیدن به این مسئله مهیا نیست. نمونه های درخشان ترانه های عینی که نوشته می شه تمام اسلوب های شعری و زیبایی شناسانه در اون وجود داره و اتفاقا لحظه های شاعرانه ای رو رقم می زنه که تا مرز درخشندگی پیش می ره.

مسئله بزرگ همونطور که تاکید کردم دنبال رو بودن و نداشتن اگاهی و توان لازم برای نوشتن هست که یک جایی باید تکلیفش مشخص بشه!


بحث در نظر گرفتن جنسیت ترانه سرا های زن  در آثارشان هم از بحث های مطرح این روزهاست ، به نظرت عدم حضور خواننده های زن مشخصا  در موسیقی داخل کشور و یا تعداد کم در خارج از ایران  باعث ایجاد محدودیت در کار ترانه سرا های زن نشده؟

اینکه در داخل کشور خواننده های زن نمی تونن فعالیت کنن به خودی خود یک فاجعس اما من گمان نمی کنم که ارتباط چندانی به ایجاد محدودیت در کار ترانه سرا های زن در ایران داشته  باشه ، ببینید رعایت جنسیت با این تعریف در اثر ، موسیقی مارو تبدیل به مجلس های عروسی زنونه مردونه می کنه! بعد باید خانوم ها برن ترانه های خواننده های  زن رو بشنون و مرد ها برن ترانه های خواننده های مرد رو!
ما تصورمون از نوشتن ترانه زنانه چیه ؟ در طی این سال ها هرکی در ترانش اشاره به اینکه " من زنم " کرد یا اشاره به ظاهر زنانه در ترانه ،  تعبیر به ترانه زنانه شد! سوال اینجاس اگه این مشخصه هارو که اشاره هاش به روبَناس رو برداریم این ترانه چه ویژگی هایی مبنی بر زنانه بودن ازش می مونه؟
اصلا مولفه های نوشتن یک ترانه زنانه چیه ؟ ببینید لایه های درونی هست از منظر عاطفی و رفتاری  که می تونه وجه تمایز بین یک زن و یک مرد باشه در یک موقعیت مشابه که کشف این واقعا حتا توسط یک زن احتیاج به درصد مشهودی از سواد و مطالعه داره ، نه اینکه هر کی با سواده بفهمه این رو نه ،  برای رعایتش در خلق کردن احتیاج به نگاه هنرمندانه ای داره که تمامی ابزار های تکنیکی رو در بستر خودش فراهم داشته باشه . رعایتش در ترانه می تونه باعث خلق زیبایی باشه این عاطفه اشاره به جنسیت نداره  مطلقا و خوانندش می تونه یک مرد هم باشه ! اما وقتی جنسیت تبدیل به ارزش می شه ، صف بندی هایی اتفاق می افته که اتفاقا ریشه در فرهنگ اشتباه عامه داره که قطعا یکی از رسالت های ترانه ترویج سلامت فکری و اندیشه در میون احاد مخاطبینی که گوش به اون اثر می دن!



از تو بحث های زیادی مربوط به عدم سواد و مطالعه ترانه سراها مطرح شده، چرا همواره به این امر تاکید داری؟

من ترانه نویسی رو جدی گرفتم و بهش به عنوان یک علم نگاه می کنم ! طبعا هر علمی برای دست یابی بهش احتیاج به در ک تحلیلی از اونه ، احتیاج داره که شما بتونید لایه های اون رو بشکافید و تا مرز خلاقیت و کشف و خلق پیش برید ، ما درصد زیادی از ترانه سرا هامون صرفا عالم های وزن و قافین! تو کل زندگیشون حتا یک کتاب نخوندن و اکثرا هم حوصله این کار رو حتا ندارن! در بینشون استعداد هایی وجود داره که مثل یک شهاب گاهی اوج می گیرن اما و بی وقفه هم سقوط می کنن و نا پدید می شن!
یادم میاد تو سال های قبل که ایران بودمدر جلسات خانه ترانه اگر به کسی می گفتم برو کتاب بخون طرف تبدیل به دشمن من می شد ! سوال اینجاس ، شما اگر ادبیات معاصر ایران و ادبیات جهان رو مطالعه نکرده باشید و با اندیشه ها و نگاه های درجه یک اشنا نشده باشید با چه روشی قراره صاحب  اندیشه ای بزرگ و نگاهی مختص به خودتونو درجه یک بشین؟! راه رسیدنش رو از کجا پیدا می کنید ؟ این اندیشه و نگاه رو چه جوری می شناسید تا صاحبش بشید؟!
حتا یک فوتبالیست تا قبل از روز بازی هفت روز تمرین می کنه!  نوشتن همون روز بازیه و مطالعه یکی از مه ترین تمرین های روز قبل بازی!
تمام کسانی که امروز تو این موسیقی دارن کار می کنن و صاحب یک جریان برای نوشتن هستند ، انسان های با سوادی هستند که قانون تمرین و روز بازی رو به خوبی میشناسن . برای رسیدن به نگاه منحصر به فرد و صاحب جریان شدن بی شک باید از دریچه مطالعه و کسب اگاهی به مقوله ترانه سرایی مثل تمام گونه های دیگه هنری و علمی نگاه کرد.


با توجه به اینکه هیچ کتاب و مآخذی در ارتباط مستقیم با ترانه نوشته نشده و هیچ پژوهش مستقلی در این امر وجود نداره آیا مسیر برای کسی که قصد داره وارد این حوزه بشه سخت نیست؟

ببینید ، کلا هنر مقوله ای نیست که شما با یک کتاب بتونید صاحبش بشید ، این علم ، احتیاج به کسب اگاهی در زمینه های متعددی که شما رو به این درجه از خلاقیت می رسونه داره ، از هر دری و هر نگاهی می تونید به کسب این دانش با مطالعه و ممارست اقدام کنید ، واقعا هم کار سختیه و هم کار سختی نیست! شما برای کسب هر شغلی در این جهان احتیاج به  کسب و یادگیری اون کار دارید ، درسته ؟ ترانه سرایی هم همینه!
خوندن کتاب و شناخت ادبیات جهان و ایران ، دیدن فیلم ، دنبال کردن اخبار ، شنیدن موسیقی هایی که به روز در بازار تولید می شه و نوشتن بی امون و  مشق ترانه کردن بدون توقف و ...  مطمئننا شما رو به مسیر می رسونه . در این بین خوندن کتاب هایی که در مورد نقد شعر نوشته شده و به حوزه های تحلیلی بر می گرده بی گمان به  شما نسبت به کسب تکنیک کمک می کنه ، از موسیقی شعر شفیعی کد کنی می شه شروع کرد تا کتاب های نظیر این...


اعتقاد داری ترانه هنری مستقل است یا وابسته؟

ترانه زیر مجموعه شعره ، من این تعریف رو بار ها ارئه دادم چون در تکنیک نوشتنش شیوه مجزای آنچنانی  به غیر از اسلوبی که برای نوشتن شعر استفاده می شه وجود نداره ، مشخصاتی داره مثل ترجیع بند و همچنین داشتن خاصیت های زمزمه پذیری که مستقیما به اگاهی کامل ترانه سرا نسبت به موسیقی و رعایت این مسئله در هنگام نوشتن بر می گرده . تنها جایی که ترانه نویسی به استقلال نسبی در مواجه با شعر می رسه وقتیه که شما بروی ملودی می نویسین که بسیار هم کار سختیه ، وقتی روی ملودی می نویسین غیر از الزام به رعایت قافیه( منظورم از رعایت قافیه به کل شکل کلاسیک و محدود کنندش نیست) ،  تمام تکنیک نوشتن شما تحت شعاع روند ملودی قرار می گیره و اون جنس ترانه ، هویت تقریبا می شه گفت مستقلی رو نسبت به شعر می تونه داشته باشه البته در برخی جا ها.


چرا در طی این سال ها خیلی ها به سمت ترانه نوشتن سوق پیدا کردند و تاثیر این استقبال از ترانه نویسی بر ترانه و موسیقی چیه؟

این چند تا علت داره ، اول اینکه نگاه ها به ترانه سرایی اشتباهه ، اینکه خیلی ها فکر می کنن که با یک خودکا رو یک کاغذ امکانات ورود به این حرفه رو می تونن در اختیار داشته باشند ، اینکه برای تبدیل شدن به یک ترانه نویس متوسط شما زمان زیادی رو لازم ندارید در مقایسه با اینکه مثلا اگر می خواستید یک نوازنده متوسط بشید!   و از همه مهم تر  خود حضور خانه ترانه و انجمن هایی که در زیر مجموعه اون تشکیل شدن محیطی رو فراهم کرد که هر کس برای  بار اول وارد اون می شد و اون فضا و شورو شوق رو می دید خواه نا خواه دستش تو کیفش می رفت و خودکار رو بر می داشت و دست به قلم می شد ! ببینید همه چیز واضحه ،  راه ترانه سرا شدن واقعا واضحه   ، ما راه ها رو اگر ندیده نگیریم اتفاق های درخشانی می افته!
طبیعتا زیاد شدن جمعیت ترانه سرا ها  باعث ایجاد تنوع در نگاه ها و جریان های نوشتاری موجود می شه به شرطی که این افزایش جمعیت در بطن خودش مکانیزم های رسییدن به حرفه خودش و رشد خودش رو درست رعایت کرده باشه.


مدتیه که بحث های زیادی پیرو دست مزد ترانه سرا ها شکل گرفته و عده ای اعتقاد دارن که هستند کسانی که برای کار کردن مخصوصا با خارج از کشور حتی به رایگان هم کار می کنند ، نظرت در این مورد چیه؟

بیشترش بر می گرده به همین رشد جمعیت و زحمتی که برای ترانه ها کشیده نمی شه ، ترانه سرا های متوسطی هستند که برای اجرای کارهاشون پول هم می دن من این نمونه رو به عینه در جریانش بودم! عده ای هم اینکارو با سینما و فوتبال اشتباه گرفتن و با این شکل می خوان به شهرت برسن که جز خنده کاری براشون نمی شه کرد ، نفهمیدن داستان رو که اصولا ترانه سرایی یعنی دیده نشدن و شنیده شدن! و عده ای هم هستند که در حرکتی کاملا بازاری معابانه به خواننده های معروف کار های رایگان می دن و در عوض با کسانی که به دلیل اون کارها میان سمتشون تا ازشون کار بگیرن جبران می کنن ! داستان تو نیکی می کن و در دجله انداز شده!

من بین کسایی که حتا به دیگرانی که کارهای رایگان می دن اعتراض می کنن هم دیدم کسایی رو که خودشون خیلی جاها ترانشون رو بدون دریافت پول واگذار کردن ! و این رو هم اضافه کنم که این فقط مربوط به ما ترانه سرا ها نیست! در بین اهنگساز ها هم این اتفاق به کررات در حال جریانه! تنها قشری که به اون صورت قاطی این داستان نشده و یا اگه شده هنوز درش غرق نشده شاید به نوعی تنظیم کننده ها باشن.


در طی سال های اولیه شکل گیری خانه ترانه، تو به همراه تعدادی دیگر ، جریان متفاوت نویسی را پیش می بردید به گونه ای  که این جریان را به یک سلیقه عمومی تبدیل کردید ، عده ای از کسایی که جزو آن جریان بودند هیچ وقت وارد بازار موسیقی نشدند و عده ای هم که وارد بازار موسیقی شدند هیچ وقت نتونستند نماینده آن جریان متفاوت نویسی باشند ، چه نقدی به جریان متفاوت نویسی وارد بود که به این شکل پیش رفت؟

شکل دیگه ای هم داره که من سال ها قبل به اون اشاره کردم یعنی کسایی که سمپاتی به اون متفاوت نویسی نداشتن کلا از جریان ترانه نویسی امروز ما محو شدن ! ما واقعا تو اون سال ها زحمت کشیدیم ،  حرف زدیم و حرف شنیدیم و فضایی رو ایجاد کردیم تا این نسل بتونه حرف خودش رو با زبان و موقعیت خودش بزنه ، هر کدوم صاحب یک جریان بودیم و یک شکل از متفاوت نویسی رو دنبال می کردیم . شما اگر الان به کسایی که دارن ترانه های خوب می نویسن هم نگاه کنید به همون کسانی بر می خورید که جزو اون جریان بودن .
در اینکه عده ای هم وارد بازار موسیقی نشدن باید بگم که دو جنبه داره اول اینکه واقعا این بازار موسیقی برای حضور اون تعدادی که پشت خط اجرای ترانه هاشون هستند سقف کوتاهی داره ، اون دوستان من بی وقفه در حال نوشتنن و دوست دارن که با همون ترانه هایی که می نویسن وارد بازا موسیقی بشن ، این مارکت هست که باید تنوع پذیر باشه و زمانی که این اتفاق بیفته خواهید دید که چه ظرفیت های درخشانی وارد این موسیقی می شن ، در مورد اینکه ما هایی هم که در این موسیقی در حال فعالیتیم نتونستیم اون نوع ترانه رو نمایندگی کنیم من کاملا مخالفم ، ترانه هایی وارد این موسیقی شده و جریان هایی در حال تولید هستند که شما تا قبل از این تصور حضورشون رو هم نمی کردید ، ما تابوی یک سری کلمه و فضای قدیمی رو شکستیم و به هنر امکان نشر زیبایی در منطقه های ممنوعه رو دادیم ، خود من کار هایی رو دارم که منتظر انتشارشون هستم  و طبعا با انتشارشون فضا های متفاوتی برای خلق فضا های نو تر باز خواهد شد.



خیلی ها معتقدند ترانه خصلتاً گفتاریست و باید آن را خواند و کتاب کردن آن چندان معنی نمی دهد. چه نظری داری؟

کلا فلسفه چاپ کتاب ترانه چیز دیگه ای هست در همه جا ، ترانه نویسی که ترانه های هیتش بعد از سال ها از یک تعدادی می گذره کتابی چاپ می کنه و در اون آثارش رو به صورت یک جا در اختیار مخاطبش قرار می ده ، تو ایران با کتاب دریا در من از عالیجناب  شهیار قنبری بزرگ شروع شد ، بعد کتاب های آقای سرفراز ، و همچنین آقای جنتی عطایی .
خب تا اینجا درست بود مسئله اما  تو یک تاریخی که شاید حتا قبل از " دریا در من " هم باشه ، خانوم حیدر زاده شروع کرد به چاپ کتاب هایی که پر بودن از شعر های محاوره ای سانتیمانتال که به باور من درصد زیادیشون  اصلا ترانه هم نبودن !
تو اون زمان که موسیقی در داخل ایران تازه در حال شکل گیری بود و به صورت عمومی و رسمی کسی از اون جنس کلام رو منتشر نکرده بود ، یعنی هنوز فضاش باز نشده بود کتاب های خانوم حیدر زاده  سرو  صدایی به پا کرد ، اصل قضیه این بود!   که بعد از چاپ کتاب های ایشون ، خواننده هایی رفتن و اون ترانه ها رو از کتاب بر داشتن و اجرا کردن حتا اونایی رو هم که اصلا امکان ترانه شدن نداشتن رو اینقدر دستکاری کردن تا بشه اجرا بشه. اون زمان ترانه سرایی نبود یا اگه بود تعداد کم و محدودی بودن و پیوستن به جریان موسیقی واقعا رویای خیلیا بود ، راه ارتباط نبود ، کانال ها ناشناخته بود ، بعد  از خانوم حیدر زاده کسای دیگه ای هم بودن که همین مسیر رو دنبال کردن و از همین مسیر هم مثل خانوم حیدر زاده به هدفشون رسیدن ، خیلی ها هم کتاب چاپ کردن و موند تو انباری خونه هاشون و یکی شم اجرا نشد ، جریانی بود که با رشد اینترنت و امکان ارسال ایمیل در سطح وسیع کمتر شد اما واقعا اشتباه بود !

شما ترانه منتشر نشدتون رو می رید چاپ می کنید و خودتون رو اگر چیزی در چنته داشته باشید در مسیر یک غارت همه جانبه قرار می دید، در نظر بگیرید که بعد از چاپ  " دریا در من " شهیار عزیزو بزرگ خیلیا رحم حتا به اون ترانه های اجرا شده و بارها شنیده شده نکردن ،  دیگه چه برسه به کارهایی که منتشر هم نشده باشه!
اشتباس دیگه اما هنوزم خیلی ها درگیر این اشتباه هستند، کاریشم نمی شه کرد اما فلسفه کتاب ترانه همونیه که اول توضیح دادم!


موسیقی امروز ما جلو تر حرکت می کند یا ترانه ما ؟

این حرکت قطعا باید با هم دیگه در موازنه باشه چون این دو جزو لاینفک هم هستند اما ، به دلیلی اینکه موسیقی که امروز در مارکت عرضه می شه سیاست های سرمایه ای خاصی رو دنبال می کنه، موزیسین های زیادی رو از منظر سلیقه در فرم های تجاری نگه داشته ، ترانه سرا از اونجا که می تونه با سرمایه کمتری و ازاد تر دست به تولید بزنه خب جلو تر رفته ،  اما شنیده نشده! ترانه  برای اینکه شنیده بشه احتیاج به موسیقی داره و اگر این تلفیق اتفاق نیفته ، اون ترانه ای که جلو تر حرکت کرده مثل یک جزیره کشف نشده ناشناخته باقی می مونه ، باید این توازن رو ایجاد کرد.


در میان محافل ادبی فعلاً ترانه رونق بیشتری دارد تا باقی صورت های شعری ، به اعتقاد شما این پایدار خواهد بود؟
صد در صد مخالف این مسئلم، همیشه جریانات شعری جلسه های متعددی رو در اختیار داشتن و کلا سیستم دولتی بهای بیشتری هم در ظرفیت های البته مشخص و کنترل شده ای بهشون می ده ، شما با اجتماعات شعری حتما آشنا نیستید ، این شائبه البته از حضور شاعرانی هست که وارد حوزه ترانه نویسی صرفا به دلیل کسب درامد شدن پیش اومده که هیچ وقت هم ترانه سرا های موفقی نبودن!  و اینکه ترانه سرا ها به دلیلی مدیای موسیقی در کانون توجه اندکی قرار دارن که محافل شعری از اون بی بهرن شاید ،  اما نه ! من حتا با سه سال دوری از ایران می تونم بگم محافل ترانه ما 1 چهارم محافل شعری همین الان هم نیست.
پیش بینیتان از آینده ی ترانه ی فارسی چیست؟
همون جور که دهه به دهه ترانه ما رشد کرده و بهتر شده این حرکت ادامه پیدا خواهد کرد  مشکل اصلی  ازاد نبودن موسیقی و قید و بند هاست!  ما هر جا موفق بشیم از این باید و نباید ها خلاص بشیم به قله های باشکوهی خواهیم رسید چون ظرفیتش رو به شدت داریم ، به شدت



به عنوان سوال اخر ، از شما حدود یک سال است که کار تازه ای منتشر نشده ، دلیل این سکوت چیست و ایا امسال از شما کار تازه ای خواهیم شنید و اگر جوابتون مثبت ِ با چه کسانی؟

خیلیش بر می گرده به اینکه اصولا من قرار نبوده ترانه نویس پر کاری باشم ، من توو یک ظرفیت کاملا محدود با چند اسم خاص همکاری می کنم دلیلش هم واقعا بر می گرده به اینکه زمان می بره به اینکه ترانه ای داشته باشم که احساس کنم به درد اجرا می خوره و ظرفیت شنیده شدن در سطح گسترده ای رو داره  ، نه اینکه ننویسم اما می دونید ، من همین الانم مشق ترانه می کنم و عادت ندارم مشق هامو منتشر کنم اما سال گذشته اتفاقا من پر کار بودم منتها در زمینه تولید ، من یک البوم رو برای یک خواننده جوون که البته از موزیسین های درجه یک ماس تولید کردم و همچنین  با یکی از خواننده های بسیار خوب داخل کشور همکاری خوبی کردم که بزودی منتشر خواهد شد و همچنین همکاری های زیادی رو افتخار داشتم که با فرید زلاند بزرگ و عزیز انجام بدم که می بایست در آینده منتشر بشن اما باید بگم من تو سال گذشته بیشتر از اینکه کار کنم پیش نهاد هامو رد کردم ، به بهانه های مختلف ، من اخلاق خودمو دارم تو کاری که می کنم و ترانم برام ارزش هایی رو داره که دوس دارم بدونم کسی که می خواد اجراش کنه برای درک این ارزش چقدر تلاش می کنه ، نه اینکه من کسه خاصی باشم نه مسئله اینه که من اگه قبول کنم کار کنم برای درک ارزش کار طرف مقابلم از تلاشی دریغ نمی کنم! خیلی جا ها به خاطر مسائل مالی بود که زیر بار کار نرفتم و خیلی موارد دیگه ، من اعتقادی به مرز بندی خارج و داخل کشور هیچ وقت نداشتم و الانم تو هر دو فضا در حال کار کردنم اما من سلیقه ای تو کار دارم و استانداردی رو لازم دارم برای اجرای ترانه هام که بدونم با انتشارش اثری منتشر خواهد شد که با استقبال عموم مواجه می شه ، به خاطر همینم هست که کار های من تعداد زیادی  ازشون بیرون نیست. اما همون ها هر کدوم چه اونهایی که با بزرگان موسیقی ماست و چه اونهایی که با همدوره های خودم ، همه جزو کار هایی هستند که شنیده شدن و خوب جواب دادن.

به هر حال امیدوارم همه تو کارشون موفق باشند .

 

 

 

 

منبع:جوان ایرانی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



نويسنده : ADMIN | تاريخ : برچسب:ترانه امروز,کوروش سمیعی, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |

» عناوين آخرين مطالب